کتاب من او نوشته رضامیرخانی
کتاب من او نوشته رضامیرخانی حاج فتاح صبح زودتر از بقیه بلند شد و به مامانی گفت : عروس گلم! امروزفقط چای دم کن. سپرده ام صبحانه از بیرون بیاورند …صدای کلون در مردانه ی رد ، صدای مریم را برید. [...]
کتاب من او نوشته رضامیرخانی حاج فتاح صبح زودتر از بقیه بلند شد و به مامانی گفت : عروس گلم! امروزفقط چای دم کن. سپرده ام صبحانه از بیرون بیاورند …صدای کلون در مردانه ی رد ، صدای مریم را برید. [...]