کتاب عشق سمسا اثر هاروکی موراکامی
دانلود کتاب عشق سمسا اثر هاروکی موراکامی وقتی از خواب برخاست ، فهمید که به گریگور سمسا مسخ شده است.همان طور به پشت روی تخت غلتیده بود و به سقف نگاه می کرد.مدتی طول کشید تا چشم هایش به نور ضعیف [...]
رایگان علوم انسانی
رایگان 
13,000 تومان کتاب خواجه تاجدار-جلد دوم اثر ژان گوره
کتاب خواجه تاجدار جلد دوم اثر ژان گوره سربازان آقا محمد خان قاجار از این موضوع اطلاع داشتند و هنگامی که میخواستند به حصار نزدیک شوند طوری حرکت می کردند که مقابل توپ نباشند و اگر مقابل آنها قرار [...]
رایگان کتاب دائی جان ناپلئون اثر ایرج پزشک زاد
کتاب دائی جان ناپلئون اثر ایرج پزشک زاد آن روز هم مثل هر روز با فشار زیاد و زور و تهدید و کمی وعده های طلایی برای عصر ،ما را یعنی من و خواهرم را توی زیر زمین کرده بودند که بخوابیم …. مشخصات [...]
11,000 تومان کتاب دنیایی که من می بینم اثر آلبرت انشتین
کتاب دنیایی که من می بینم اثر آلبرت انشتین معنی زندگی بشری چیست و یا معنی حیات اجتماعی بطور کلی کدام است؟ جواب قطعی باین سوال بعهده ی مذهب و مکتب مخصوصی است ولی اگر کسی بپرسد …. مشخصات فایل [...]
رایگان کتاب خواجه تاجدار جلد اول اثر ژان گوره
کتاب خواجه تاجدار جلد اول اثر ژان گوره در شب دوازدهم ربیع الثانی سال ۱۱۵۵ هجری در ترکمن صحرا تمام مردان و زنان طائفه اشاقه باش از ایل قاجار چشم بآسمان دوخته بودند و در جالیکه رنگ از صورت هایشان [...]
13,000 تومان کتاب دیدار اثر احمد محمود
کتاب دیدار اثر احمد محمود با پر چارقد ،رطوبت چشم را می گیرد.قوری سرد است،توئی سرما،توئی شب،تحملش بده خدایا.جام تنگ پنجره تیره است جات گرم هست ننه؟کسی به دادت میرسه؟دوا درمونت میکنه؟…. [...]
رایگان کتاب زن درهم شکسته اثر سیمون دوبووار
کتاب زن درهم شکسته اثر سیمون دوبووار دنبال لوازم و وسائل خود به اتومبیل رفتم .روکشی آوردم و روی زمین افکندم کوسنها و ترانزیستور ا روی آن گذاشتم سیگاری آتش زدم …. مشخصات فایل : نام :کتاب [...]
رایگان کتاب عروس فرانسوی اثر آیولین آنتونی
کتاب عروس فرانسوی اثر آیولین آنتونی خطوط چهره ظریف و گستاخ و چشم های سبز روشنش گویی از گذشته ها حکایت می کرد همان طور لبخند تمسخر آمیز دایمیش که جز در مواقع عصبانیت و مستی شدید از او دور نمی شد [...]
رایگان کتاب عزاداران بیل اثر غلامحسین ساعدی
کتاب عزاداران بیل اثر غلامحسین ساعدی کد خدا ایستاد . پاپاخ هم ایستاد ،هر دو کله را نگاه کردند. کد خدا گفت : حال ننه رمضان خرابه می برمش شهر. پنجره ی دیگری باز شد ،کله ی مرد دیگری آمد بیرون و گفت [...]