دانلود رمان داستان خانوادگی اثر واسکوپراتولینی
وقتی مادرمان مرد تو بیست و پنج روزه بودی و دور از او روی تپه ها زندگی می کردی.دهقانانی که ازت مواظبت می کردند به تو شیر گاو می دادند یک بار که با مادربزرگ به دیدنت آمدیم من هم از آن شیر خوردم.شیر غلیظ و گرم و کمی ترش مزه بود و دلم به به هم زد
عنوان: داستان خانوادگی
نویسنده: واسکوپراتولینی
تعداد صفحات: ۱۳۳
زبان: فارسی