کتاب عزاداران بیل اثر غلامحسین ساعدی
کد خدا ایستاد . پاپاخ هم ایستاد ،هر دو کله را نگاه کردند.
کد خدا گفت : حال ننه رمضان خرابه می برمش شهر.
پنجره ی دیگری باز شد ،کله ی مرد دیگری آمد بیرون و گفت : عصر که حالش خوب بود ،نبود؟….
مشخصات فایل :
نام :کتاب عزاداران بیل
مولف: غلامحسین ساعدی
تعداد صفحات: ۲۴۰
زبان : فارسی