دانلود کتاب رمان داستان یک شهر اثر احمد محمود
باد فرمان را از دهان گروهبان غانم می قاپد
دسته به جای خود
صدای دسته جمعی جاشوها ، همراه باد ، رو سطح دریا کشیده می شود
مو میرم به دریا
سینت سوغات میارم
مثه موج دریا دایم بی قرارم
گروهبان غانم ریزه اندام است و استخوانی با چشمانی درشت و سیاه و دهانی گشاد و سبیلی نرم و تنگ
عنوان: داستان یک شهر
نویسنده: احمد محمود
تعداد صفحات: ۵۵۶
زبان: فارسی