دانلود کتاب داستان فلفلی و مرد ساحر
فلفلی را که میشناسید؟ همان پسرک روستایی که از بس کوچک و زبر و زرنگ بود به او میگفتند فلفلی. آن سال تابستان پدر فلفلی دست او را گرفت و به شهر آورد تا او را به دست استادی بسپارد تا کار و کاسبی یاد بگیرد تا در زندگی به دردش بخورد. ولی به هر دکانی رفتند صاحب دکان حاضر نشد فلفلی را به شاگردی قبول کند.
قناد میگفت: این پسر از بس کوچک است میترسم قاطی آب نباتها شده و توی شیشه آب نبات بیفتد.
ترشی فروش میگفت: فلفلی از بس شبیه فلفل است میترسم قاطی فلفلهای توی شیشه ترشی فلفل بیافتد و گم بشود.
مشخصات فایل:
عنوان: داستان فلفلی و مرد ساحر :
تعداد صفحات: ۱۸
زبان: فارسی