رمان هانا اثر اعظم فرخ زاد
مي انديشيد:هنوز فرصت باقي است.هر چه تلاش كني باز كم است.اگه هدفي داشته باشي و به اهدافت ايمان داشته باشي و برايشان ارزشي قائل شوي حتي بعد از گذشت سال ها دير نيست و شايد اين هدف ها روزي به ثمر بنشينند. با قامتي بلند و استوار ولي خسته از راه بي پايان،كنار نهر آب ايستاد و به نقطه اي خيره ماند،گويا افکاري را كه در مغزش جريان داشت به وضوح مي ديد و نمي خواست هرگز از آن حالت خلسه مانند بيرون آيد تا نتيجه كار را ببيند،زماني به مردي قدرمند و راهي باز براي اهدافي كه در سر مي پروراند رسيد و سعي و تلاش خود را به كار برد تا به مردم كشورش خدمت كند و در همه حال صادق و خدمتگذار باشد،وقتي به نقطه نهايي رسيد آشکارا ديد كه همه چيز پوچ است و واهي.
مشخصات فایل:
عنوان: هانا
نویسنده: اعظم فرخ زاد
تعداد صفحات: ۱۴۲
زبان: فارسی