دانلود کتاب پسری که مرا دوست داشت بلقیس سلیمانی
عروس
پسرک دوچرخه سوار به سرعت از کنار دخترک دانش آموز رد می شد و می پرسید: « عروسِ مادر من می شی؟ » دخترک هرگز به این سوال پاسخ نمی داد. سکوت علامت رضا بود؛ این را هر دو می دانستند.
پسرک در هفده سالگی به جبهه رفت و در چهل و دو سالگیِ دخترک بازگشت و در قبرستان شهر کوچک آرام گرفت.
فردای روز تشییع استخوان های پسرک، زن سر مزار او رفت. همان پسرک شوخ و شنگ هفده ساله در قاب عکس به او لبخند می زد. دخترکی شش ساله ظرف خرما را جلوش گرفت و گفت: « چقدر پسرتون خوشگل بوده! »
دست های امین اللّه
امین اللّه نه تار می زد، نه سه تار و نه حتی قیچک، اما ناخن انگشت های اشاره و کوچک دست راستش را بلند کرده بود. دست هایش را که روی میز می گذاشت خانم منشی موسسه « خراسان بزرگ » زل می زد به دست های ظریف و ناخن های قشنگ امین اللّه. و…
مشخصات فایل:
عنوان: پسری که مرا دوست داشت
نویسنده: بلقیس سلیمانی
تعداد صفحات: ۱۰۶
زبان: فارسی